حق مسلم ما

دی ۰۴، ۱۳۹۱

پیتزا اسلامی با طعم صیغه شرعی ( 18+)

در فقه شیعه و در حکومت اسلامی ایران به تمتع جنسی متمولین مرفه از دخترکان و زنان ضعیف , صیغه شرعی میگویند ( روزپی گری اسلامی )  . دقیقا مثل دموکراسی  و مردمسالاری دینی !
در حال حاضر که نتنها صنعت نفت و گاز بلکه تمام اقتصاد کشور در دستان علمای دینی است , طبیعتا فرزندانشان که آقازاده هستند این پولهای باد آورده را در احیاء سنت حسنه هزینه میکنند . البته هستند فرصت طلبان و ریا کارانی که با ریش و پشم و دستمال کشی آخوندکها و از طریق احتکار و اجحاف فرزندانی دارند که نتنها کمتر از آقازاده ها نیستند که بلکه .... آنچه در این مجمل می خوانید شرح حال دخترک نگونبختی است که کاری جز صیغه شدن ساعتی ندارد ...  دخترك تنها 17 سال دارد ، قدي كوتاه و بدني ريزنقش و چهره اي بسيار زيبا ! تا سوم راهنمايي درس خوانده و بعد مجبور به ترك تحصيل شده . سال ها قبل پدرش را از دست داده و كدام پدر ؟ مگر پدر معتاد با پدر مرده تفاوتي جز فاجعه بار تر بودن دارد ؟ مگر تفاوتي دارد جز آزار ، تشنج و دردسر ؟ مادر پيرش هم تا روزي كه جوان تر بوده در خانه ديگران كلفتي ميكرده و امروز كه بيمار و سالخورده است ديگر او را براي كلفتي هم نميخواهند . البته يك خواهر هم دارد و مباد كه گمان كنيد خواهرش سرگذشتي متفاوت با دخترك داشته او هم جواني و هويت جنسي اش را براي به دست آوردن مخارج زندگي خواهر كوچكتر و مادر بيمارش هزينه كرده است ، هزينه اي به ارزش ارضاي اتش جنسي هزاران مرد مسلمان ، و آنقدر تكرار و تكرار شده كه اين روزها كمتركسي براي برقراري رابطه جنسي به وي پيشنهاد ميدهد ، در شهرهاي كوچك داستان همين شكلي است ، وقتي فاحشه اي به اندازه كافي لذت بخش نباشد ديگر غريبه اي پيدا نميشود كه به وي پيشنهاد رابطه جنسي بدهد و فاحشه بازان هم به سراغ موردي مناسب تر و جذاب تر ميگردند تا پول شان هدر نرود . به هرحال ديگر نوبت به دخترك رسيده ، دختر 17 ساله اي كه در يك پيتزا فروشي كار ميكند و به قول صاحب مغازه مسئول جذب مشتري هاست . مشتري هايي كه عموما پسران جواني هستند كه به بهانه خريدن پيتزا يك ساعتي وقتشان را در پيتزا فروشي صرف ميكنند تا شماره تلفني به دخترك بدهند براي زماني كه ساعت كاري اش در پيتزا فروشي تمام ميشود ! دخترك ساعتی صیغه میشود تا شايد خرجي خواهر از دور جذابيت جنسي خارج شده و مادر ناتوانش را بپردازد . بدني كوچك و ظريف كه هرشب طعمه چنگال يكي از مردان متمول مسلمان و تشنه كام شهر ميشود و اين درد كافيست تا قلب هر انساني كه از آدميت بويي برده را برنجاند . همه آنچه گفته شد دقيقا در همين روزها در شهر مسجد سليمان ، اولين شهر نفتي ايران كه بر روي لايه اي از گاز گرانقيمت صادراتي بناشده ، در حال رخ دادن است !
البته نظام مقدس اسلامی بسیار دستاوردها دارد که این یک نمونه کوچک آنست !
پول نفت و گاز که هیچ , پول نظر و نیاز مردم کجاها خرج میشود که جامعه ایرانی به این روز افتاده است ؟ شما می دانید !.؟
 شاید اینجا